شما سالهاست که اجرای برنامه «خانه و خانواده» رادیوایران را بر عهده دارید. حضورتان در یک برنامه چقدر به علاقه شخصیتان و چقدر به مناسبات حرفهای بازمیگردد؟
دیماه سال ۱۳۸۴ وقتی گروه خانواده در رادیوایران تشکیل شد، من بهعنوان گوینده در برنامه خانه و خانواده مشغول به کار شدم. خودم از سالها قبل شنونده خانه و خانواده بودم و این برنامه را با رادیوی قدیمی مادرم که در آشپزخانه بود گوش میدادم. هنوز اجرای استادان شجاعیمهر، بیدمشکی، پاکنشان و اکبری در خاطرم مانده است.
دلیل ماندگاری برنامه خانه و خانواده را در چه میبینید؟
دستاندرکاران این برنامه همیشه برای مخاطب روز کار کردهاند و درعینحال، بهروز شدهاند و آگاهیهای خود را بالا بردهاند. در این برنامه از تکرار پرهیز شده، چراکه دغدغههای خانواده در سال ۱۴۰۴ با سال ۱۳۸۴ از زمین تا آسمان تفاوت دارد. بههمینخاطر، عوامل برنامه خانه و خانواده تلاش کردهاند تا برای مخاطب امروزی برنامه بسازند و عرصه را به رقبای خود واگذار نکنند.
۳۱ سال از همکاری شما با رادیو میگذرد. این فعالیت بیش از سهدههای را چگونه ارزیابی میکنید؟
در تمام طول این سالها هیچوقت از همکاری با رادیو پشیمان نشدهام. وقتی کارت را دوست داشته باشی و به آن عشق بورزی، با تمام ناملایمات هم کنار میآیی و از تمام موانع عبور میکنی. در هر محیط کاری چالشهایی وجود دارد و رادیو هم از این قاعده مستثنی نیست. خودم به شخصه راه همواری در رادیو نداشتهام و با سختیهای زیادی دستوپنجه نرم کردهام اما توانستم با توکل بر خدا، دعای خیر پدر و مادر و قدرت اراده از این موانع بگذرم. من موفقیتهای زیادی در رادیو کسب کردهام. خیلیها به من میگویند شما بانوی موفق جشنوارههای رادیویی هستی اما واقعیت این است که این موفقیتها بهآسانی بهدست نیامده است. این مطالب را از این نظر بازگو میکنم تا به جوانانی که میخواهند یکشبه ره صدساله را بروند، بگویم که اینگونه نیست و برای هر موفقیتی باید تلاش کرد. اگر رادیو را دوست داری باید قوی باشی.
پس از مسیری که در این سالها طی کردهاید رضایت دارید؟
بله، در این سن و سال از خودم و زندگیام رضایت دارم و خدا را شکر موفق هم بودهام. من با خودم و جهان پیرامونم به صلح رسیدهام. مادر موفقی هستم و همین که بچههایم سلامت روان دارند یعنی کارم درست بوده است. در تمام این سالها در رسانهای کار کردهام که مردم هنوز هم برنامههای آن را دنبال میکنند و در فضای مجازی پیام میدهند. همه اینها باعث میشود که از زندگی شخصی و کاریام رضایت کامل داشته باشم.
چقدر اهل مطالعه هستید؟
من عاشق کتابخواندن و فیلمدیدن هستم. کتاب و فیلم حالم را خوب میکند و در زندگی روزمرهام ضرورتی انکارناپذیر هستند.
با توجه به ظهور فعالیت رسانههای جدید، چه آیندهای را برای رادیو پیشبینی میکنید؟
داشتن صدای شاخص، شرط اولیه و لازم برای فعالیت در رادیوست، چراکه ما از طریق صدا با مخاطب در ارتباط هستیم و درعینحال، باید سطح آگاهی و مطالعهمان را بالا ببریم. رادیو اگر میخواهد با قدرت پیش برود و اصالت خود را حفظ کند، باید ترکیبی از پیشکسوتان را در کنار نسل جوان داشته باشد.
در عینحال، باید کارگاههای آموزشی بهصورت پیوسته و پایدار برقرار باشد. کارگاه آموزشی با چند ساعت آموزش اجباری متفاوت است. اگر چنین روندی برقرار باشد، جوانان هم به شکل اصولی و با عشق به رادیو میآیند و در نتیجه نهفقط مخاطبان کنونی حفظ میشوند که به شنوندگان نیز افزوده خواهد شد. به نظرم رادیو حکم خانه پدری را دارد؛ شاید قدیمی و آجری باشد ولی آجر به آجرش با عشق روی هم قرار گرفته است. رادیو صمیمی و مردمی است و در دسترس همه قرار دارد. رادیو طی این سالها و در موقعیتهای مختلف بهویژه بحرانها نشان داده که رسانه موفقی است و حرف اول را میزند.
در تمام سالهای فعالیت در رادیو از اجرای کدام برنامهها بیشترین لذت را بردهاید و همچنان در خاطرتان مانده است؟
در شبکه جوان چند برنامه شاخص را اجرا میکردم مانند «یک صبح یک سلام»، «حرفهای جوانی»، «دو نیمه سیب»، «طنین جوانی» و «جمعه خوب من» که مردم واقعا این برنامهها را دوست داشتند و دنبال میکردند. در همین شبکه، برنامه «پنجره رویا» را نیز داشتم که در آن رمانهای برگزیده جهان را انتخاب میکردیم. برنامههایی که در حوزه فرهنگ و ادب ساخته میشوند خیلی برایم جذابیت دارند مانند برنامههای شباهنگ و شبافروز. برنامه «عصر گفتمان» هم در زمان خودش ساختاری نو داشت و خط قرمزهایی را با جسارت رد میکرد. یک برنامه پرچالش و عجیب بود که تفکر درستی پشتش قرار داشت. گویندگی در این برنامه با تولد پسر کوچکم همزمان شده بود و با اینحال، سر برنامه میرفتم و اجرا داشتم. همیشه کار در رادیو را عاشقانه دوست داشتهام.